کمر درد
دوشنبه 92/8/27 دو روزه کمرم درد میکنه!دیروز در خلال رسیدگی به امور منزل یه آن صِدام در اومد:آی کمرم! امروز از توو اتاق صدات میومد:آخ کمرم!با تعجب اومدم میبینم نشستی رو صندلیت ! لباست رو بالا زدی در حالیکه انگشتت روو نافته میگی:آخ کمرم پ ن:خب طفلی هنوز فرق شکم با کمر رو نمیدونه چهارشنبه 92/8/29....داغِ داغ محمدباقر اشاره به عمه جوون:دستتو بده بریم(منظورش توو اتاقشه) عمه جون: ادای خر و پف (خودش به خواب زده) محمدباقر در عملی کاملا غافلگیرانه با یه سیلی عمه جونو نوازش کرد عمه جوون در حالیکه ادای گریه کردنو در میاره:من میرم عمه فاطمه و سارا میشم(دختران صاحبخونه) و به سمت در خروجی میره محمد باقر جلوتر دوان دوان خودش...